سیاست های پولی و مالی چه تاثیری بر بورس دارد؟
تاریخ انتشار : اردیبهشت ۱۳, ۱۴۰۲ تاریخ به روز رسانی : دی ۲۴, ۱۴۰۲ نویسنده : زهرا غلامحسینی زمان مورد نیاز مطالعه : 17 دقیقه تعداد بازدید : 179 بازدیددر حالی که اقتصاد کشور ما به سرعت در حال نابودی است و تورم به شدت به آن آسیب میزند، اجرای درست و موثر سیاست های پولی و مالی بسیار حائز اهمیت است. این سیاستها با مدیریت نرخ بهره و کنترل عرضه پول در گردش توسط بانک مرکزی اجرا میشوند و هدف آنها تحریک فعالیتهای اقتصادی است. با این حال، سیاست مالی مربوط به اقدامات مالیاتی است که توسط دولت تعیین میشود و بر افزایش اشتغال و درآمد تمرکز دارد.
برای درک بهتر، باید ماهیت این سیاستها را در سطح کلان اقتصادی بررسی کنیم و تصمیماتی که از آنها برای مدیریت شرایط اقتصادی گرفته میشود را شناسایی کنیم. علاوه بر این، باید بررسی کنیم که چگونه دولتها و بانک مرکزی توانستهاند با استفاده از این ابزارها شرایط اقتصادی را مدیریت کنند و به بهبود آنها کمک کنند.
از اینرو، بهتر است تا سیاستهای پولی و مالی را به عنوان یک نوع عملیات اقتصادی-سیاسی در نظر بگیریم که تأثیر بسیار زیادی بر وضعیت اقتصادی کشورها دارد.
۱.تأثیر بازار بورس بر رکود و رونق اقتصادی
بحران اقتصادی بزرگ 1929 که به بیکاری و رکود بی سابقه در کشورهای اروپایی و آمریکا منجر شد، از بازار بورس اوراق بهادار نیویورک آغاز شد. همچنین، بحران سال 1997 که کشورهای جنوب شرقی آسیا را فرا گرفت، با کاهش تقاضا برای نفت خام و سقوط قیمت نفت، اقتصاد کشورهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار داد.
با توجه به این واقعیت، بین تحولات بازار بورس و رکود و رونق اقتصادی، یک رابطه معنیدار وجود دارد و سیاستگذاریهای کلان در هر کشور، به ویژه در مورد متغیرهای کلان اقتصادی و مالی، بازار بورس آن کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
بازار سرمایه، در ارتباط نزدیک با ساختار اقتصادی کشور است و یکی از مسائل مطرح درباره بازار سرمایه، تأثیر آن بر دیگر ارکان نظام اقتصادی است، که معمولا به عنوان متغیرهای خرد و کلان اقتصادی مطرح میشوند.
به نظر میرسد، متغیرهای کلان اقتصادی نسبت به متغیرهای خرد اقتصادی، در این رابطه نقش و اهمیت بیشتری دارند. همچنین، به نظر میرسد سیاستهای پولی و مالی دولت، بر عملکرد بازار بورس اوراق بهادار و بازار سرمایه، تأثیر بسزایی دارند.
بنابراین، بررسی تأثیر این سیاستها بر عملکرد بازار بورس اوراق بهادار، میتواند در سیاستگذاریهای کلان مورد استفاده قرار گیرد و مسیر آیندهی کوتاه و بلندمدت بازار را روشن کند.
آموزش رایگان بورس
همین الان با وارد کردن اطلاعات خود در فرم، دوره آموزش بورس را به صورت رایگان دریافت نمایید.
۲.تأثیر سیاست های پولی و مالی بر عملکرد بازار سرمایه
۳.نقش سیاست کلان اقتصادی
در هر کشور و نظام اقتصادی، هدف های اقتصادی مشخصی وجود دارد که برای رسیدن به آنها تلاش میشود. سیاست کلان اقتصادی، به مجموعه تدابیر و دخالتهای عاملان اقتصادی، به خصوص دولت، برای رسیدن به اهداف اقتصادی تعیین شده اشاره دارد. این تدابیر با استفاده از ابزارهایی که تحت کنترل عاملان اقتصادی قرار دارند و با در نظر گرفتن محدودیتها و امکانات موجود برنامهریزی میشوند.
تقسیم بندی سیاست های اقتصاد کلان به دو دسته اصلی انجام می شود.
گروه اول سیاست های مستقیم، که به شیوه مدیریت تقاضا عمل می کند و اغلب شامل سیاست های پولی و مالی است.
گروه دوم، سیاست های غیر مستقیم، که به شیوه مدیریت عرضه عمل می کند و شامل سیاست های بازرگانی و درآمدی است.
سیاست های پولی و مالی دولت به طور عمده به عنوان سیاست های مدیریت تقاضا شناخته می شوند، زیرا این سیاست ها به مدیریت و کنترل تقاضا توجه می کنند. هدف کلی و مشترک سیاست های پولی و مالی در مدیریت تقاضا، حفظ تولید در نزدیکی اشتغال کامل و استحکام قیمت های اقتصادی است. افزایش بیش از حد تقاضا ممکن است باعث افزایش نرخ تورم شود، در حالی که کاهش تقاضا به موقتی بودن بیکاری و کاهش قیمت ها منجر خواهد شد.
۴.سیاست های پولی
سیاستهای پولی به مجموعه اقداماتی اطلاق میشود که توسط مقامات پولی اجرا میشود و با تغییر در عرضه پول یا تغییر در انتظارات عمومی نسبت به نرخ بهره در آینده، تاثیری بر متغیرهای حقیقی اقتصادی دارند. تنظیم حجم پول و نقدینگی کل، به عنوان نقش اصلی سیاست های پولی شناخته شده و در واقع، این سیاست ها تاثیری بر سایر متغیرهای اقتصادی اعم از قیمتها، تولید و بیکاری دارند.
با توجه به اهمیت بسیار زیاد حجم پول در سطح کلان اقتصاد، عدم استحکام و پایداری آن ممکن است منجر به نوسانات قابل توجه در سایر متغیرهای اقتصادی شود. به همین دلیل، سیاستهای پولی از ابزارهای بسیار قدرتمند برای سیاستگذاران استفاده میشوند و تأثیر آنها در برخی از متغیرهای اقتصادی ممکن است غیرقابل پیشبینی و غیرمطلوب باشد.
برای دستیابی به یک سیاست پولی یا مالی موفق، سیاست گذاران نیازمند ارزیابی درستی از زمان و میزان تأثیر این سیاست ها بر متغیرهای اقتصادی هستند. برای این منظور، شناخت کافی از ابزارها و مکانیزم هایی که این سیاست ها بر بخش های اقتصادی تأثیر می گذارند ضروری است. انواع سیاست های پولی شامل:
در سیاست پولی انبساطی، برای افزایش تقاضای کل و ایجاد اشتغال، بانک مرکزی با خرید اوراق قرضه دولتی و افزایش حجم پول، تلاش میکند. اما برای داشتن اثر موثر، باید بخشهای اقتصادی دارای ظرفیت برای تولید بیشتر باشند؛ زیرا در غیر این صورت، سیاست پولی انبساطی تنها باعث فشار بر روی قیمتها و افزایش تورم خواهد شد.
سیاست پولی انقباضی نیز در شرایطی به کار گرفته میشود که بانک مرکزی تشخیص دهد فشار تورمی بیش از حد معمول است. در این شرایط، برای کاهش تورم، با فروش اوراق قرضه به اشخاص یا سختتر کردن شرایط اعطای تسهیلات بانکی، حجم پول کاهش یافته و اثرات تورم روی اقتصاد کاهش مییابد.
مراحل سیاست های پولی
در ابتدا، سیاستگذاران اقتصادی باید تصمیم بگیرند که کدام متغیرهای کلان اقتصادی را با چه روشی تحت تأثیر قرار دهند.در مرحله بعد، باید به دنبال یافتن ابزار مناسب سیاست پولی برای تحت تأثیر قرار دادن متغیرهای مورد نظر خود باشند.
با این حال، این دو مرحله تصمیم گیری برای اجرای سیاست پولی آسان و قطعی نیستند و نیازمند داشتن اطلاعات کافی در مورد ساختار اقتصادی و وابستگی ابزار سیاست پولی با متغیرهای اقتصادی هستند که با هدف نهایی آن محسوب میشوند. به طور کلی، اقتصاددانان اهداف عمده ای را برای سیاست های پولی در اقتصاد مطرح میکنند که شامل موارد زیر میشوند:
- کنترل تورم و حفظ پایداری قیمت ها
- تنظیم و تعادل بازار ارز و حفظ پایداری نرخ ارز
- تنظیم و تعادل بازار سهام و حفظ پایداری قیمت سهام
- تحقق اهداف مالی دولت، از جمله تنظیم بودجه دولت و کنترل بدهی دولت
- تحقق هدف رشد اقتصادی و افزایش سطح تولید و اشتغال
برای رسیدن به این اهداف، سیاست گذاران اقتصادی از ابزارهای مختلفی مانند تنظیم نرخ بهره، تغییر در میزان پول در گردش و تغییر در قیمت اوراق قرضه استفاده میکنند.
ابزارهای سیاست پولی در ایران
در سیاست پولی، ابزارهای مستقیم و غیرمستقیم به کار گرفته میشوند. در ابزارهای مستقیم، بانک مرکزی با استفاده از قدرت تنظیم کنندگی خود، مانند تعیین نرخ سود بانکی و سقف های اعتباری، به دنبال تحقق اهداف خود میباشد. در ایران، تعیین سود سپردهگذاری و نرخ بازده مورد انتظار ناشی از تسهیلات اعطایی بانکها، بر عهده شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی است. همچنین، بانک مرکزی با ایجاد محدودیتهای اعتباری و اعطای اعتبارات مستقیم به همراه منظور کردن اولویت در امر اعطای اعتبارات بانکی در مورد بخشهای خاص اقتصادی، اقدام به جهتدهی اعتبارات به سمت بخشهای مورد نظر میکند.
در ابزارهای غیرمستقیم، بانک مرکزی با اثرگذاری بر شرایط بازار پول، به عنوان انتشار دهنده پول پرقدرت، اهداف خود را دنبال میکند. نمونههایی از این ابزارها شامل نرخ سپردهقانونی، اوراق مشارکت بانک مرکزی، و سپرده ویژه بانکها نزد بانک مرکزی است. با انتشار و عرضه اوراق مشارکت به عنوان عملیات بازار، بانک مرکزی میتواند بازیافت نقدینگی را از سطح جامعه جمعآوری کرده و سیاست پولی انقباضی را اجرا نماید. همچنین، با ابزار سپرده ویژه بانکها نزد خود، بانک مرکزی به دنبال جذب منابع مازاد بانکها برای اعمال سیاستهای پولی مناسب میباشد. در اینجا نیز، بر اساس ضوابط خاصی به این سپرده ها سود نیز تعلق میگیرد.
۵.سیاست های مالی
سیاست های مالی، سیاست هایی هستند که با تغییر در مالیات و هزینه های دولت، تأثیری بر فعالیت های اقتصادی بخش های مختلف کشور می گذارند. بورس اوراق بهادار نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامل تحریک کننده رشد و توسعه اقتصادی، تحت تأثیر این سیاست ها قرار می گیرد.
برای تحقق اهدافی همچون اشتغال کامل و تثبیت قیمت ها، دولت می تواند با تغییر در مالیات و هزینه های خود، تصمیم های مربوط به میزان و منبع درآمد خود را تغییر دهد. هنگامی که دولت بیش از حجم مخارج خود مالیات می گیرد، باعث تقلیل در جریان درآمد و در نتیجه کاهش تقاضای کل می شود. و هنگامی که دولت از درآمدهای مالیاتی خود بیشتر خرج می کند، درآمد ملی و در نتیجه تقاضای کل افزایش می یابد.
سیاستهای مالی، با تغییر مالیات و هزینههای دولت، بر فعالیتهای اقتصادی بخشهای مختلف کشور تأثیر میگذارند و بورس اوراق بهادار نیز به عنوان یکی از عوامل محرک رشد و توسعه اقتصادی، تحت تأثیر این سیاستها قرار میگیرد.
دولت با سیاستهای مالی خود، میتواند بر خلاف بانک مرکزی، بر روی هر دو بخش عرضه و تقاضای اعتبار تأثیر بگذارد. اگر دولت کلیه درآمدهای خود را از اخذ مالیات و منابع درآمدی دیگر تأمین کند و هزینهای نداشته باشد، با مازاد بودجه روبرو خواهد شد. این به معنای افزایش پسانداز دولت و در نتیجه افزایش میزان عرضه اعتبارات است و در نتیجه کاهش سطح عمومی نرخ بهره را به دنبال خواهد داشت.
اما در صورتی که دولت در نتیجه گسترش هزینههای خود با کسر بودجه روبرو شود، این امر باعث افزایش میزان تقاضای اعتبارات در بازار و به تبع آن افزایش نرخ بهره خواهد شد. سیاستهای مالی بخشی از سیاستهای مدیریت تقاضا هستند که از سوی دولت اجرا میشوند و جریان پرداختها و دریافتهای دولت که در قالب مخارج و درآمدهای بودجهای آشکار میشود، متغیرهای اصلی سیاستهای مالی دولت را تشکیل میدهند.
سیاست های مالی دولت، شامل کسر یا افزایش بودجه، ابزارهایی برای تنظیم استحکام و رشد اقتصادی هستند. برخی از این ابزارها خودکار و بدون دخالت مسئولان عمل می کنند، مانند مالیات تصاعدی که در صورت کاهش درآمدهای شخصی و کسب و کار، درآمدهای دولت را کاهش می دهد و در جهت جبران سیر نزولی مصارف مختلف، که لازمه دوران کاهش درآمدهاست، عمل می کند.
از سوی دیگر، در دوره رشد و توسعه اقتصادی، مالیات ها می توانند سریعاً افزایش یابند و در نتیجه از فشارهای تورمی کاسته شوند. دولت می تواند با سیاست های مالی خود بر خلاف بانک مرکزی بر روی هر دو بخش عرضه و تقاضای اعتبار تأثیر بگذارد.
در صورتی که دولت کلیه درآمدهای خود را ناشی از اخذ مالیات و دیگر منابع درآمدی است هزینه نکند، در واقع با مازاد بودجه روبرو خواهد شد، که این به معنای افزایش پس انداز دولت و به تبع آن افزایش میزان عرضه اعتبارات خواهد بود و در نتیجه کاهش سطح عمومی نرخ بهره را به دنبال خواهد داشت.
استفاده از کسر بودجه یا مازاد بودجه به عنوان ابزارهای سیاست مالی دولت، برای تنظیم ثبات و رشد اقتصادی مفید هستند. برخی از این ابزارها به صورت خودکار و بدون دخالت مسئولان عمل میکنند. به عنوان مثال، مالیات تصاعدی یک تنظیمکننده خودکار است که در هنگام کاهش درآمدهای شخصی و کسبوکار، درآمدهای دولت را کاهش میدهد و به این ترتیب در جهت جبران سیر نزولی مصارف مختلف، که لازمه دوره کاهش درآمدهاست، عمل میکند.
در دوره گسترش و انبساط اقتصادی، مالیاتها میتوانند سریعاً افزایش یابند و به همین منظور از فشارهای تورمی بکاهند. دولت میتواند با سیاستهای مالی خود، بر خلاف بانک مرکزی، بر روی هر دو بخش عرضه و تقاضای اعتبار تأثیر بگذارد.
اگر دولت تمامی درآمدهای خود را ناشی از اخذ مالیات و دیگر منابع درآمدی به هزینه ننماید، در واقع با مازاد بودجه روبرو میشود. این به معنای افزایش پسانداز دولت و به تبع آن، افزایش میزان عرضه اعتبارات خواهد بود و در نتیجه، کاهش سطح عمومی نرخ بهره را به دنبال خواهد داشت.
از سوی دیگر، اگر دولت به دلیل گسترش هزینههای خود با کسر بودجه روبرو گردد، این باعث افزایش میزان تقاضای اعتبارات در بازار و به تبع آن افزایش نرخ بهره خواهد شد. لازم به ذکر است که تغییرات در سطح و ترکیب مالیات و مخارج دولت میتواند متغیرهای زیر را در اقتصاد تحت تاثیر قرار دهد:
- تاثیر برتقاضای کل و سطح فعالیت های اقتصادی
- تاثیر بر الگوی تخصیص منابع
- تاثیر بر توزیع درآمد
انواع سیاست مالی
سیاستهای مالی معمولا به سه دسته خنثی، انبساطی و انقباضی تقسیمبندی میشوند که برای رسیدن به اهداف ویژه در شرایط مختلف، درآمد یا مخارج دولت تنظیم میشوند.
- سیاست مالی خنثی: در این سیاست، مخارج دولت به طور کامل توسط درآمدهای مالیاتی تامین میشود و در شرایطی که اقتصاد در حالت تعادل قرار دارد، اتخاذ میشود. این سیاست باعث ایجاد تأثیر خنثی در سطح فعالیتهای اقتصادی میشود.
- سیاست مالی انبساطی: این سیاست در شرایطی انتخاب میشود که اقتصاد دچار عدم اشتغال کامل و به ویژه در شرایط کسادی بازار و اقتصاد باشد. در این سیاست، مخارج دولت افزایش مییابد و مالیاتها کاهش داده میشوند تا فعالیتهای اقتصادی گسترش یابد و شکاف رکودی رفع شود. در واقع، سیاست مالی انبساطی شامل مازاد هزینههای دولتی نسبت به درآمد مالیاتی است و معمولاً در دوران رکود انجام میشود.
- سیاست مالی انقباضی: در شرایط پر اشتغالی و تورم ناشی از بهرهبرداری اضافی از منابع تولید، سیاست مالی انقباضی انتخاب میشود. در این سیاست، مالیاتها افزایش مییابند و مخارج دولتی کاهش داده میشوند تا فشار تقاضا و تورم کاهش یابد یا شکاف تورمی رفع شود. به عبارتی، سیاست مالی انقباضی وقتی رخ میدهد که مخارج دولت کمتر از درآمد مالیاتی باشد و معمولاً باعث پرداخت بدهی های دولت میشود.
۶.اثر سیاست های مالی بر بازار سهام
سیاست مالی دولت میتواند تأثیر مستقیم و غیرمستقیمی بر بازار سهام داشته باشد، زیرا تغییرات در سطح فعالیتهای اقتصادی میتوانند به تغییر در تقاضای کلی منجر شوند. عواملی مانند تغییرات در GNP، توزیع درآمد و سطح قیمتها نیز میتوانند بر بازار سهام تأثیر گذار باشند.
سیاستهای مالی دولت به دو دسته درآمدی و خارجی تقسیم میشوند. سیاستهای درآمدی شامل تعیین نرخ مالیات درآمد شخصی و برای شرکتهای سهامی، پایههای مالیاتی، نرخ مالیات غیرمستقیم و پرداختیهای بابت تأمین اجتماعی است.
با فرض ثابت بودن مخارج دولت، افزایش یا کاهش نرخ مالیات میتواند منجر به کاهش یا افزایش GNP شود که در نتیجه بازار سهام را تحت تأثیر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، سیاستهای مالی انبساطی یا انقباضی میتوانند با تأثیر بر سطح عمومی قیمتها، به تغییر در قیمت سهام منجر شوند.
۷.اثرات تغییرات قیمت بر بازار سهام
در اقتصاد ایران که در حال حاضر با رکود تورمی روبرو است، سطح قیمتها برعکس از این که تولید و اشتغال را افزایش دهد، بیشتر به ضرر آنها است. در این شرایط، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنایع کاهش مییابد و در نتیجه، رشد این صنایع کاهش مییابد و سودآوری آنها کاهش مییابد. البته، در حال حاضر، به دلیل رشد نرخها، شاهد رشد درآمدی شرکتها هستیم، اما باید توجه داشت که در این حالت، رشد و توسعه کمتر خواهد بود و این شرایط نباید با توسعه و رشد بخش صنعت گلخانهای و نفتی اشتباه گرفته شود.
با افزایش سطح قیمتها، هزینههای مسکن، اجاره آن، هزینه ماشینآلات بنگاههای صنعتی و غیره نیز افزایش مییابد، اما از طرف دیگر، سوددهی شرکتها بهبود مییابد و بنابراین، انتظار میرود قیمت سهام آنها نیز افزایش یابد. بر اساس بررسیهای انجام شده، رابطه مثبتی بین سطح قیمتها و شاخص سهام تایید شده است، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با افزایش سطح قیمتها، قیمت سهام شرکتها نیز به طور نسبی افزایش خواهد یافت.
با توجه به نظریات اقتصادی، هنگامی که سطح عمومی قیمتها در کوتاه مدت افزایش مییابد، سرعت گردش پول نیز افزایش مییابد و مردم کمتر تمایل به نگهداری پول دارند. تورم باعث کاهش قدرت خرید پول مردم و سرمایهگذاران مالی میشود، بنابراین آنها تلاش میکنند با تغییر ترکیب سبد دارایی خود، ارزش داراییهای خود را حفظ کنند. به دلیل تغییر در حجم پول و پیشبینی افزایش قیمتها، تقاضای افراد برای نگهداری داراییهای مختلف، به خصوص سهام، تحت تأثیر قرار میگیرد و بر شاخص سهام نیز اثر میگذارد. در نتیجه، انتظارات تورمی میتواند در کوتاه مدت به بازار سهام کمک کند.
۸.اثرگذاری سیاستهای پولی بر بازار سهام( کانالهای اثرگذاری)
اثرات سیاستهای پولی بر بازار سهام: کانالهای تأثیرگذاری
بازار سهام نقش چندگانهای در تأثیر سیاستهای پولی دارد. از یک سو، سیاست پولی از طریق چندین کانال، بازار سهام را تحت تأثیر خود قرار میدهد. از سوی دیگر، قیمتهای سهام، تحولات اقتصادی را منعکس میکنند و میتواند به عنوان شاخصی برای تصمیمگیریهای سیاسی در نظر گرفته شود.
همچنین، بازار سهام تنها به تصمیمات سیاست پولی و اثرات اقتصادی واکنش نشان نمیدهد؛ بلکه بازخوردهایی را به بانک مرکزی در مورد انتظارات بخش خصوصی نسبت به آینده متغیرهای اقتصادی کلان فراهم میکند.
سیاستهای پولی از طریق چهار کانال، بازار سهام را تحت تأثیر قرار میدهند:
- کانال نرخ بهره: با تنظیم نرخ بهره، بانک مرکزی میتواند تأثیر مستقیمی بر قیمتهای سهام داشته باشد؛ زیرا نرخ بهره، قیمت سرمایهگذاری در بازار سهام را تحت تأثیر قرار میدهد.
- کانال نرخ ارز: تغییر در نرخ ارز، میتواند به عنوان یک ابزار برای تنظیم صادرات و واردات استفاده شود و در نتیجه، تأثیری بر قیمتهای سهام داشته باشد.
- کانال نرخ تورم: افزایش تورم، میتواند تأثیری بر روی قیمتهای سهام داشته باشد؛ زیرا تورم، تأثیری بر روی بازدهی شرکتها و ارزش سرمایه شرکتها دارد.
- کانال انتظارات: سیاستهای پولی
۹.تفاوت سیاست پولی با مالی
سیاست پولی، به کنترل نرخ بهره و عرضه پول در گردش میپردازد و همواره توسط بانکهای مرکزی برای تحریک فعالیتهای اقتصادی به کار گرفته میشود. از سوی دیگر، سیاست مالی به اقدامات مالیاتی و بودجه دولت مربوط میشود و هدف آن افزایش اشتغال و درآمد است.
۱۰.نتیجه گیری
شرکتها با افزایش درآمد خود، سود خود را افزایش میدهند. با این حال، اگر اقتصاد به حداکثر ظرفیت خود برسد، سیاست مالی انبساطی باعث ایجاد تورم خواهد شد. این تورم ممکن است باعث از بین رفتن حاشیه سودآوری برای برخی شرکتهای خاص در صنایع رقابتی شود. این شرکتها ممکن است نتوانند به راحتی هزینههایی را به مشتریان منتقل کنند و در نهایت ضرر کنند. همچنین، بودجه افراد با درآمد ثابت نیز تحت تاثیر این تورم قرار میگیرد.
دیدگاه کاربران
بدون دیدگاه