سود و زیان عملیاتی و غیر عملیاتی سهام بورس چیست؟
تاریخ انتشار : اردیبهشت ۲۹, ۱۴۰۲ تاریخ به روز رسانی : دی ۲۴, ۱۴۰۲ نویسنده : زهرا غلامحسینی زمان مورد نیاز مطالعه : 17 دقیقه تعداد بازدید : 213 بازدید۱-سود و زیان عملیاتی و غیر عملیاتی در سهام بورس
معیار سود عملیاتی در حسابداری به سودی اطلاق میشود که شرکت از عملکرد اصلی خود کسب میکند و در محاسبه آن، کسر سود و مالیات صورت نمیگیرد. این مفهوم عملیاتی شامل سود حاصل از فعالیتهای اصلی شرکت میشود و سودهای حاصل از فعالیتهای جانبی مانند سرمایهگذاریهای غیرمعمول و سودهای حاصل از مشاغل دیگر که به طور نسبی به شرکت تعلق دارند، در آن لحاظ نمیشوند.
برای مثال، سود حاصل از سرمایهگذاریهایی که تکرارپذیر نیستند، به عنوان سود غیرعملیاتی در نظر گرفته میشود. استفاده از این معیار سود عملیاتی به عنوان یک معیار مناسب در تجزیه و تحلیل سودآوری بالقوه کسب و کارها برتری دارد؛ زیرا عوامل و فاکتورهای اضافی را از محاسبه سود حذف میکند. سود عملیاتی به عنوان یکی از عوامل اساسی در تجزیه و تحلیل بنیادی شرکتها در بازار سرمایه استفاده میشود.
آموزش رایگان بورس
همین الان با وارد کردن اطلاعات خود در فرم، دوره آموزش بورس را به صورت رایگان دریافت نمایید.
سود عملیاتی و روش محاسبه آن
سود عملیاتی یا سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) به سود حاصل از فعالیتهای اصلی یک شرکت اشاره دارد. این سود، درآمد خالصی است که از فعالیتهای عمده و اصلی شرکت بدست میآید. در محاسبه سود عملیاتی، هزینه بهره و مالیات که جزو هزینههای عملیاتی نیستند، در نظر گرفته نمیشوند. به عبارت دیگر، سود عملیاتی تنها هزینههای ضروری برای ادامه فعالیت شرکت را در نظر میگیرد و هزینههای اضافی را حذف میکند. مثلاً هزینه تنزیل و استهلاک که بر ارزش داراییهای شرکت تأثیر میگذارند، مانند استهلاک دستگاههای تولیدی، در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته میشوند.
برای محاسبه سود عملیاتی، از مجموع درآمدهای عملیاتی شرکت استفاده میشود (یعنی درآمدهایی که از فعالیتهای اصلی شرکت مانند فروش و ارائه خدمات بدست میآید) و تمامی هزینههای عملیاتی را از آن کسر میکنیم.
لطفاً توجه داشته باشید که تمامی هزینهها و مخارجی که برای ادامه فعالیت شرکت ضروری هستند (مانند هزینه استهلاک، هزینه حمل و نقل، اجاره، بیمه و غیره)، جزو هزینههای عملیاتی محسوب میشوند. اما هزینههایی مانند هزینه بهره و مالیات، جزو هزینههای عملیاتی نیستند.
سود عملیاتی یا سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) در واقع هرگونه سود حاصل از فعالیتهای جانبی شرکت را نادیده میگیرد. این سود تنها سود خالص است که از فعالیتهای اصلی و اساسی شرکت به دست میآید. به عبارت دیگر، درآمدهایی که از سرمایهگذاری در پروژههای مختلف یا فعالیتهای دیگر حاصل میشوند، در محاسبه سود عملیاتی شرکت لحاظ نمیشوند.
سود عملیاتی نشان دهنده عملکرد واقعی شرکت در یک دوره مالی است و قابلیت سوددهی عملیاتی واحد تجاری را نشان میدهد. با محاسبه این سود، هزینههای غیرضروری و سودهای جانبی که نبود آنها فعالیت اصلی شرکت تحت تأثیر قرار نمیدهد، از درآمدهای عملیاتی کسر میشوند. در نتیجه، سود عملیاتی معیاری است که به ما امکان میدهد عملکرد اصلی و جدی شرکت را در نظر بگیریم و قدرت سوددهی و پایداری عملیاتی را سنجید.
به طور کلی این سود با استفاده از فرمول زیر محاسبه می شود:
سودعملیاتی = درآمد عملیاتی – هزینه کالاهای فروخته شده – هزینه های عملیاتی – استهلاک
اقلامی که به عنوان درآمد عملیاتی محسوب نمیشوند کدامند؟
درآمدهایی که از فروش داراییهایی مانند املاک، مستغلات و تجهیزات تولیدی به دست میآید (به استثنای مواردی که به صورت مستقیم برای فروش تولید شده و جزئی از تجارت اصلی شرکت به حساب میآیند)، به عنوان درآمدهای عملیاتی در نظر گرفته میشوند.اما درآمدهای حاصل از سرمایهگذاریها، در صورتی که شرکت فعالیت مالی و سرمایهگذاری نداشته باشد، جزو درآمدهای عملیاتی حساب نمیشوند و سود حاصل از آنها نیز جزو سود عملیاتی نمیباشد.
علاوه بر این، سود حاصل از پول نقد مانند چک یا حسابهای دریافتنی نیز در این محاسبه به عنوان درآمد در نظر گرفته نمیشوند.
شکستن سود عملیاتی چیست؟
سود عملیاتی به عنوان یک شاخص دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل میکند. این مفهوم تمام عوامل اضافی را از محاسبه سود حذف کرده و هزینههای مورد نیاز برای ادامه فعالیت کسب و کار را در بر میگیرد. در واقع، سود عملیاتی شامل استهلاک مرتبط با داراییها است که یکی از ابزارهای حسابداری ناشی از فعالیتهای شرکت است.
سود عملیاتی همچنین به عنوان درآمد عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات نیز شناخته میشود. اگرچه در برخی موارد، سود شامل درآمدهای غیرعملیاتی هم میشود که جزئی از سود عملیاتی نیستند. اما اگر یک شرکت درآمد غیرعملیاتی نداشته باشد، سود عملیاتی آن با مقدار EBIT (سود قبل از بهره و مالیات) برابر خواهد بود.
موارد مهمی که از محاسبه سود عملیاتی به دست میآیند؟
سود عملیاتی به عنوان شاخصی دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل میکند. این شاخص تمام عوامل اضافی را از محاسبه حذف میکند و هزینههای مورد نیاز برای ادامه فعالیت کسب و کار را شامل میشود. سود عملیاتی حاصل از فروش داراییها به جز مواردی که با هدف صریح فروش و به عنوان بخشی از تجارت اصلی شرکت ایجاد شدهاند، در محاسبه سود عملیاتی لحاظ نمیشود. همچنین، سود حاصل از مکانیسمهایی مانند چک یا حسابهای بازار پول نیز در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته نمیشوند.
مزایا و معایب سود عملیاتی چیست؟
شرکتها میتوانند در گزارشات مالی خود سود عملیاتی را به جای سود خالص ارائه دهند. سود خالص یک شرکت شامل تأثیرات پرداخت سود و مالیات است. در صورتی که شرکت بدهی نسبتاً بالایی داشته باشد، ارائه سود عملیاتی میتواند وضعیت مالی شرکت را مثبتتر از سود خالص نشان دهد.
با این حال، سود عملیاتی به تنهایی سودآوری را تضمین نمیکند. ممکن است یک شرکت با سود عملیاتی مثبت، همزمان زیان خالص را تجربه کند، به خصوص اگر بار بدهی بالا داشته باشد. همچنین، هزینههای بزرگ و اضافی نیز در سود عملیاتی در نظر گرفته نمیشوند، که این میتواند باعث شود یک شرکت با سود خالص منفی سود عملیاتی مثبت را داشته باشد.
سود عملیاتی، سودآوری تجارت قبل از در نظر گرفتن سود و مالیات است. برای محاسبه سود عملیاتی، هزینههای عملیاتی از سود ناخالص کاسته میشود. سود عملیاتی مانند یک نشانگر است که مدیران باید به آن توجه کنند، زیرا نشان دهنده درآمد و هزینههای قابل کنترل است.
در واقع، این مفهوم سودی است که شرکت از فعالیتهای تجاری عادی خود دریافت میکند. به عنوان مثال، سود عملیاتی یک تولید کننده نوشابه بیشتر از فروش نوشابه حاصل میشود و نه از فعالیتهای ثانویه مانند سرمایهگذاری در سهام یا فروش املاک و مستغلات. در صورت های مالی یک شرکت، سودعملیاتی تفاوت بین درآمد عملیاتی و هزینه های عملیاتی است.
2-درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی شامل تمام درآمدهای حاصل از فعالیتهای اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال، درآمد حاصل از ساخت دو خانه و فروش سه قطعه ماشین آلات سنگین، به عنوان درآمدهای عملیاتی در نظر گرفته میشود. درآمد حاصل از این فعالیتها جزء درآمد عملیاتی محسوب میشود.
درآمد عملیاتی نشان دهنده عملکرد مستقیم کسب و کار در فعالیتهای اصلی آن است. این درآمد نشان میدهد که چقدر کسب و کار قادر به تولید درآمد از فعالیتهای خود میباشد و نحوه عملکرد آن در زمینه فروش محصولات و خدمات است. از طرف دیگر، درآمدهایی که به طور غیر مستقیم یا فرعی از فعالیتهای غیرعملیاتی کسب و کار حاصل میشوند، مانند درآمد از سرمایه گذاریها، فروش داراییها یا سود حاصل از معاملات مالی، جزء درآمد عملیاتی به حساب نمیآیند.
بنابراین، درآمد عملیاتی نشان میدهد که کسب و کار به چه میزان قادر به تولید درآمد از فعالیتهای اصلی خود است و معیاری قوی برای اندازهگیری عملکرد اقتصادی و مالی کسب و کار است.
3-هزینه های عملیاتی چه مواردی را شامل میشود؟
هزینه عملیاتی شامل تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با فعالیتهای اصلی یک کسب و کار است. به عنوان مثال، هزینههای مربوط به خرید الوار، میخ، نیروی کار و سوخت برای وسایل نقلیه و سایر هزینههای مرتبط با فعالیتهای اصلی شرکت ساختمانی، به عنوان هزینههای عملیاتی در نظر گرفته میشود. این هزینهها نشان میدهند که چقدر منابع و هزینههای مورد نیاز برای انجام فعالیتهای اصلی کسب و کار مصرف میشود.
به طور مشابه، هزینههای مرتبط با خرید وسایل نقلیه برای استفاده در فعالیتهای اصلی، به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته میشوند. اما خود وسایل نقلیه، مانند خودروها، به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته نمیشوند، زیرا آنها نمیتوانند به صورت مستقیم به تولید درآمد از فعالیتهای اصلی کسب و کار منجر شوند.
بنابراین، هزینه عملیاتی نشان میدهد که چقدر منابع و هزینهها در نظر گرفته شده برای انجام فعالیتهای اصلی کسب و کار مصرف میشود. این هزینهها به عنوان عاملی مهم در تعیین سود عملیاتی و عملکرد مالی کسب و کار مورد استفاده قرار میگیرند.
4-سود غیرعملیاتی چیست؟
درآمدهای غیرعملیاتی، به درآمدهای حاصل از فعالیتهای جانبی یا غیراصلی یک شرکت اطلاق میشود. این درآمدها میتوانند مثبت یا منفی باشند. در صورتی که مقدار درآمد مثبت باشد، به آن سود غیرعملیاتی و در صورتی که منفی باشد، به آن زیان غیرعملیاتی گفته میشود.
فعالیتهای جانبی، فعالیتهای غیراصلی شرکت را شامل میشود، به عبارت دیگر، فعالیتهایی که شرکت با هدف اصلی تاسیس نشده است.
مواردی که به عنوان درآمدهای غیرعملیاتی محسوب میشوند عبارتند از:
- سود یا زیان ناشی از سرمایهگذاریها
- سود یا زیان حاصل از نوسانات نرخ ارز
- کاهش یا افزایش ارزش داراییها و سرمایهگذاریها
- سود یا زیان حاصل از فروش داراییها که از فعالیت اصلی شرکت نباشد
- سود یا زیان حاصل از معاملات بورسی یا سایر معاملات مالی
- درآمد حاصل از رعایت قراردادهای مالی و حقوقی
علاوه بر آن، هزینههایی مانند هزینه بهره و هزینه مالیات نیز جزو هزینههای غیرعملیاتی محسوب میشوند.
هزینه های غیر عملیاتی چیست؟
هزینههای غیرعملیاتی به طور معمول مربوط به تعهدات مالی است که شرکت باید پرداخت کند و مستقیماً به عملیات اصلی شرکت مربوط نیستند. این هزینهها در تعیین سود خالص شرکت در هر دوره نقش حیاتی دارند. در واقع، هزینههای غیرعملیاتی به عنوان هزینههای جانبی شناخته میشوند و عموماً شامل هزینههای تکراری مانند پرداخت سود، هزینههای مبادله ارز و غیره هستند. اما هزینههای غیرعملیاتی اغلب شامل هزینههایی میشوند که در وقایع غیرمعمول و نامنظمی رخ میدهند. بهعنوان مثال، هزینههای مربوط به بازسازی یا تغییرات سازمانی، هزینههای مرتبط با انبارهای منسوخ شده و غیره. این هزینهها عموماً به عنوان هزینههای غیرعملیاتی تلقی میشوند.
ضمناً، ثبت هزینههای غیرعملیاتی بهطور جداگانه برای سهامداران و سرمایهگذاران بالقوه مفید است. این ثبت کمک میکند تا تصویر دقیق و واضحی از تعهدات مالی شرکت بدست آید و به برآورد سود بالقوه کمک میکند.
نمونه هایی از هزینه های غیر عملیاتی
با توجه به نوع صنعت، هر شرکت میتواند با چندین نوع هزینه غیرعملیاتی مواجه شود. در زیر برخی از مثالهای شایع هزینههای غیرعملیاتی آورده شده است:
- هزینه بهره: هزینه پرداخت بهره بر اساس بدهی یا وامهای متعلقه به شرکت.
- هزینههای موجودی منسوخ: هزینه مربوط به موجودی کالاها یا مواد اولیه که منسوخ شدهاند و نمیتوانند به صورت کامل فروخته شوند یا بهرهبرداری شود.
- هزینه مشتقات: هزینههای مربوط به مشتقهای مالی مانند آپشنها، فیوچرها، سواپها و غیره.
- هزینه بازسازی: هزینه مربوط به بازسازی ساختمانها، تجهیزات یا داراییهای دیگر شرکت.
- ضرر در تصرف داراییها: هزینه ناشی از ضرر، سرقت، خرابی یا از دست دادن داراییهای شرکت.
- خسارات ناشی از آتشسوزی: هزینه ناشی از خسارت وارده به داراییها به دلیل وقوع حادثه آتشسوزی.
- هزینه شناور: هزینه مربوط به میزان افزایش یا کاهش ارزش شناورهای شرکت مانند سهام، اوراق قرضه و مشتقههای مالی.
- هزینههای حل و فصل دعوا: هزینههای مربوط به رفع اختلافات حقوقی، جبران خسارت و دیگر هزینههای قانونی.
- یادداشت مطالبات دریافتی یا موجودی کالا: هزینه مربوط به تخفیف یا کسر ارزش یادداشت مطالبات دریافتی یا موجودی کالا.
- نوشتن داراییهای نامشهود: هزینه مربوط به تخفیف ارزش داراییهای نامشهود مانند حقوق مالکیت فکری، مجوزها، برند و غیره.
- مصادره اموال: هزینه ناشی از مصادره داراییها توسط دولت یا نهادهای دیگر بر اساس تعهدات قانونی یا تصمیمات قضایی.
- اصول حسابداری تغییر یافته: هزینه مربوط به تغییر در اصول و قوانین حسابداری که ممکن است منجر به هزینههای اضافی، برگشتی یا تعدیل در مالیات و سوددهی شود.
- تخفیف در انتشار سهام و اوراق بدهی: هزینه مربوط به تخفیفها و تسهیلاتی که در صورت انتشار سهام جدید یا صدور اوراق بدهی به سرمایهگذاران ارائه میشود.
- استهلاک هزینههای اولیه: هزینه مربوط به استهلاک هزینههای اولیه یا هزینههای سرمایهگذاری اولیه برای تأسیس یا توسعه شرکت.
به طور کلی، هزینههای غیرعملیاتی در لیست هزینههایی جای میگیرند که مستقیماً به فعالیتهای اصلی شرکت مربوط نیستند. بررسی موارد استثنا نیز برای درک تمام جنبهها و میزان موفقیت هزینههای غیرعملیاتی ضروری است.
اهمیت هزینه های غیر عملیاتی
هزینههای عملیاتی نقش مهمی در مدیریت مالی و عملکرد شرکتها دارند. مزایای استفاده از هزینههای عملیاتی عبارتند از:
- برآورد سود: هزینههای عملیاتی به مدیران و صاحبان مشاغل امکان میدهد برآورد دقیقتری از سود آینده شرکت داشته باشند. با شناخت هزینههای مرتبط با فعالیتهای عملیاتی، مدیران میتوانند پیشبینیهای مالی را بهبود دهند و تصمیمگیریهای موثرتری درباره سرمایهگذاریها و سیاستهای مالی انجام دهند.
- مدیریت هزینهها: ثبت دقیق هزینههای عملیاتی به مدیریت کمک میکند تا هزینههای اضافی و غیرضروری را شناسایی کنند. با اطلاع از هزینههای مرتبط با فعالیتهای عملیاتی، مدیران میتوانند برنامهریزی مالی و عملیاتی دقیقتری انجام دهند و هزینهها را کاهش داده و به بهبود سودآوری شرکت بپردازند.
- اعتماد سازی: اعلام هزینههای عملیاتی در گزارشات مالی به صاحبان مشاغل و سایر ذینفعان اعتماد و شفافیت را ایجاد میکند. با ارائه اطلاعات دقیق درباره هزینههای مرتبط با عملیات شرکت، صاحبان مشاغل میتوانند بهترین تصمیمات را در مورد سرمایهگذاری و هزینههای آتی بگیرند.
- تحلیل عملکرد: هزینههای عملیاتی در تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت بسیار مفید هستند. با مقایسه هزینههای عملیاتی در دورههای زمانی مختلف و بررسی روند تغییرات آنها، میتوان تغییرات در عملکرد شرکت را در طول زمان مشاهده کرد. هزینههای عملیاتی میتوانند نشان دهنده عملکرد کلی شرکت در مدت زمان مشخصی باشند. در صورتی که هزینههای عملیاتی افزایش یابند، این میتواند بر نقصان در سودآوری و کارایی عملکرد شرکت اشاره داشته باشد و بالعکس.
- ارتباط با ذینفعان: اعلام هزینههای عملیاتی در گزارشات مالی میتواند ارتباط و پیوند مطلوبی با ذینفعان شرکت ایجاد کند. با اطلاع از هزینههای مرتبط با فعالیتهای عملیاتی، ذینفعان میتوانند بهترین تصمیمات را درباره سرمایهگذاری و ریسکهای مرتبط با شرکت بگیرند.
- تصمیمگیری استراتژیک: هزینههای عملیاتی میتوانند به مدیران کمک کنند تا تصمیمات استراتژیک را براساس تجزیه و تحلیل هزینههای مرتبط با عملیات انجام دهند. با داشتن اطلاعات دقیق درباره هزینهها، مدیران میتوانند تصمیماتی از جمله تغییرات در ساختار هزینهها، بهبود کارایی، تأمین منابع مالی و تعیین استراتژیهای جدید را اتخاذ کنند.
5-تفاوت هزینه های عملیاتی و غیرعملیاتی چیست؟
تمامی هزینههای عملیاتی مستقیماً در مقابل هزینههای غیرعملیاتی قرار میگیرند و این اصلیترین تفاوت بین هزینه عملیاتی و هزینه غیرعملیاتی است. در بررسی عملکرد یک کسب و کار، هزینههای غیرعملیاتی به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار نمیگیرند. در حقیقت، همه هزینههای مرتبط با تامین مالی و هزینههای مشابه که زیرمجموعه هزینههای غیرعملیاتی هستند، در تحلیل عملکرد سازمان در نظر گرفته نمیشوند. اما تمامی هزینههای عملیاتی نمایانگر عملکرد و عملیات کسب و کار است و در تجزیه و تحلیل عملکرد سازمان نقش مهمی را ایفا میکنند.
6-سودعملیاتی،سود غیرعملیاتی،سود خالص؟
به طور کلی، ملاک بررسی عملکرد یک شرکت بر اساس سود خالص است که توسط شرکت حاصل میشود و معمولاً با بازده مورد انتظار تحلیلگران مقایسه میشود. اما تحلیل سود خالص به تنهایی نمیتواند به ما کمک کند تا بفهمیم که درآمدهای شرکت از کدام منابع بدست آمده است، یعنی آیا از فعالیت اصلی شرکت یا فعالیتهای جانبی آن؟
تفکیک درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی از یکدیگر، تصویر واضحتری از عملکرد شرکت در حال حاضر و عملکرد احتمالی آن در آینده را به ما میدهد. در واقع، درآمدهای عملیاتی نشان میدهد که شرکت در چه میزان از فعالیتهای اصلی خود سودآوری میکند و آیا قابلیت تولید سود پایدار در آینده را دارد یا خیر. از طرف دیگر، درآمدهای غیرعملیاتی نشان میدهد که شرکت در چه میزان از فعالیتهای جانبی خود سود یا زیان میکند و چه عواملی میتوانند بر عملکرد آینده آن تأثیر بگذارند.
بنابراین، تحلیل درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی به همراه سود خالص، تصویر جامعتری از عملکرد شرکت را به ما میدهد و ما را قادر میسازد تا بهتر بفهمیم که شرکت چگونه درآمدزایی میکند و به چه عواملی وابسته است.
سود خالص، نتیجهای است که از هر دو نوع فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی حاصل میشود. اما با بررسی سود خالص به تنهایی نمیتوانیم بهطور دقیق فهمید که عملکرد واقعی شرکت و نحوه سوددهی آن چگونه است.
بررسی سود خالص به تنهایی ممکن است اطلاعات کاملی درباره ریشه و منبع سودهای شرکت را در اختیار ما قرار ندهد. این سود میتواند از فعالیتهای اصلی شرکت یا فعالیتهای جانبی وابسته به شرکت به دست آمده باشد. بنابراین، برای درک دقیقتر عملکرد شرکت و نحوه تولید سود، باید سود عملیاتی و غیرعملیاتی را جداگانه بررسی کنیم.
تحلیل سود عملیاتی و غیرعملیاتی به ما کمک میکند تا متوجه شویم که شرکت در چه میزان از فعالیتهای اصلی خود سودآوری میکند و آیا قابلیت تولید سود پایدار در آینده را دارد یا خیر. همچنین، با بررسی سود غیرعملیاتی، میتوانیم نحوه عملکرد شرکت در فعالیتهای جانبی و تأثیر آنها بر عملکرد کلی شرکت را بهتر درک کنیم. بنابراین، بررسی هر دو نوع سود عملیاتی و غیرعملیاتی ضروری است تا تصویر کاملتری از عملکرد و سوددهی شرکت بهدست آید.
بنابراین، تأکید بر بررسی جداگانه سود عملیاتی و غیرعملیاتی نشان میدهد که هر کدام از این سودها اهمیت خاص خود را دارد.
شرکتها موظفند درآمدهای عملیاتی و غیرعملیاتی خود را به صورت جداگانه در گزارشات مالی خود ذکر کنند، به منظور ارائه یک تصویر کامل از عملکرد مالی خود و تأثیر هر نوع درآمد بر سوددهی شرکت.
دلیل تاکید بر عدم بررسی سود خالص به تنهایی این است که ممکن است سود خالص را با استفاده از عواملی که در عملکرد اصلی شرکت تأثیری ندارند، تغییر داد. به عبارت دیگر، این سود ممکن است ناشی از عواملی باشد که در واقع عملکرد شرکت را بهبود نمیبخشد. به عنوان مثال، اگر یک شرکت تولیدی زمین خود را بفروشد، درآمد حاصل از این فروش در محاسبه سود خالص تأثیر میگذارد، اما این سود نشأتی از بهبود عملکرد اصلی شرکت ندارد. به عبارت دیگر، عملکرد شرکت در دوره مذکور عالی نبوده است و درآمد حاصله، ناشی از فعالیت اصلی شرکت نبوده است، بلکه صرفاً به دلیل فروش یک زمین به دست آمده است.
نوشتن هر دو سود عملیاتی و غیرعملیاتی به صورت جداگانه به ما اطلاعاتی درباره میزان درآمد حاصل از فعالیتهای اصلی و جانبی شرکت را ارائه میدهد و تصویر واضحتری از عملکرد مالی شرکت و نحوه تولید سود را نمایش میدهد.
7-سود خالص یا سود عملیاتی؟
بهطور کلی، بررسی سود عملیاتی بهتنهایی نمیتواند به ما اطلاعات کاملی درباره وضعیت مالی شرکت و سوددهی و زیاندهی آن در اختیار بگذارد. در واقع، سود عملیاتی ممکن است بر اثر پنهانکردن هزینههای سنگین مالی مانند بدهی، وضعیت مالی شرکت را بهتر از واقعیت نشان دهد. بهعنوان مثال، اگر هزینههای غیرعملیاتی شرکت بالا باشد، سود عملیاتی ممکن است بیشتر از سود خالص باشد.
برای درک واقعیت سود خالص یک شرکت، باید هزینههای غیرعملیاتی را از درآمدهای عملیاتی کسر کرده و سپس هزینه بهره و مالیات را نیز از آن کم کنیم. بهعبارت دیگر، سود خالص نشاندهنده تأثیر پرداخت بهره و مالیات بر درآمدهای عملیاتی است.
اگر بدهی شرکت بالا باشد، ممکن است سود عملیاتی وضعیت مالی شرکت را بهتر از سود خالص نشان دهد. بهعبارت دیگر، این سود ممکن است برای شرکت سودده باشد، اما سود خالصی نداشته یا زیانده باشد. این موضوع معمولاً در صورتی رخ میدهد که شرکت هزینههای غیرعملیاتی بالایی داشته باشد. در کل، سود عملیاتی نشاندهنده سلامت کسب و کار است، اما نمیتواند سودآوری آینده را تضمین کند.
همچنین، مقدار EBIT همیشه مثبت نیست و میتواند منفی باشد که در این صورت به آن ضرر یا زیان عملیاتی میگوییم. زیان عملیاتی زمانی رخ میدهد که درآمدهای حاصل از فعالیت کمتر از هزینههای آن باشد.
8-نتیجه گیری
بررسی سود عملیاتی بهتنهایی کافی است تا بفهمیم یک شرکت سودده است یا زیان میکند. این سود نتیجه درآمدهای حاصل از فعالیتهای اصلی شرکت میباشد که پس از کسر هزینههای عملیاتی مانند دستمزد، استهلاک و هزینه کالاهای فروخته شده بدست میآید. اگر سود عملیاتی بیشتر از هزینههای عملیاتی باشد، شرکت سودده است و در صورت برعکس، یعنی اگر هزینههای عملیاتی بیشتر از درآمدهای عملیاتی باشد، شرکت متحمل زیان عملیاتی است. همین تفکیک برای سود و زیان غیرعملیاتی نیز صدق میکند. اهمیت تاکید بر سود عملیاتی این است که این سود قابلیت تداوم دارد، در حالی که سود غیرعملیاتی به موقعیتهای خاص و موقتی وابسته است.
دیدگاه کاربران
بدون دیدگاه